عشــــــــــــق شکستـــــــــــــه
عشــــــــــــق شکستـــــــــــــه
درد ودل عاشقانه


شگفتی های خلقت

ابرها و ریزش باران

باران، یکی از نعمت‏های بزرگ پروردگار است که به وسیله ابرها در بسیاری از نقاط زمین فرو می‏ریزد. در اثر همین برکات آسمانی است  که رودها، چشمه‏ها، سدها ودریاها پر آب می‏شود و زندگی موجودات در زمین  ادامه می‏یابد. در خطبه‏ای از امیرمؤمنان درباره چگونگی شکل‏گیری ابرها و  ریزش باران می‏خوانیم: «خداوند، ابرهایی را آفرید تا قسمت‏های مرده زمین  احیا شود و گیاهان رنگارنگ بروید. پس قطعات بزرگ و پراکنده ابرها را به هم  پیوست تا سخت به حرکت درآمدند و با به هم خوردن ابرها، برق‏ها درخشیدن گرفت و از درخشندگی ابرهای سفیدِ کوه پیکر و متراکم چیزی کاسته نشد. بعد، ابرها را پی در پی فرستاد تا زمین را احاطه کردند و بادها، شیر باران را از  ابرها دوشیدند و به شدت به زمین فرو ریختند. ابرها هم پایین آمده سینه بر  زمین ساییدند و آن‏چه بر پشت داشتند، فرو ریختند و در این حال، در بخش‏های  بی‏گیاه زمین، انواع گیاهان رویید و در دامن کوه‏ها سبزه‏ها پدید آمد».

زمین، کوه و دری

در خطبه‏ای از نهج‏البلاغه درباره عجایب آفرینش می‏خوانیم: «از نشانه‏های  توانایی و عظمت خدا و شگفتی ظرافت‏های آفرینش او، آن است که از آب دریای  موج زننده و امواج فراوان شکننده، خشکی آفرید و به طبقاتی تقسیم کرد. سپس  طبقه‏ها را از هم گشود و هفت آسمان به وجود آورد که به فرمان او برقرار  ماندند و در اندازه‏های معین استوار شدند. نیز زمین را آفرید که دریایی  سبزرنگ و روان، آن را بر دوش می‏کشید. زمین در برابر فرمان خدا فروتن، در  برابر شکوه پروردگاری تسلیم است. سپس صخره‏ها، تپه‏ها و کوه‏های بزرگ را  آفرید، آن‏ها را در جایگاه خود ثابت نگاه داشت و در قرارگاهشان استقرار  بخشید. پس کوه‏ها در هوا و ریشه‏های آن در آب رسوخ کرد. کوه‏ها از جاهای  پست و هموار سر بیرون کشیده و کم کم ارتفاع یافتند و ریشه آن در دل زمین  ریشه دوانید. قله‏ها هم سر به سوی آسمان برافراشت و نوک آن‏ها طولانی شد تا تکیه‏گاه زمین و میخ‏های نگهدارنده آن باشد. سپس زمین با حرکات شدیدی که  داشت آرام گرفت تا ساکنان خود را نلرزاند و آن‏چه بر پشت زمین است سقوط  نکند یا از جای خویش منتقل نگردد». آفرینش آسمان امیرمؤمنان علیه‏السلام در خطبه‏ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی‏های آن  می‏فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله‏های وسیع آسمان‏ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف‏های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی‏بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی  شب‏ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن  دو را دقیق اندازه‏گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و  روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن‏ها، شماره سال‏ها و  اندازه‏گیری زمان ممکن باشد. پس در فضای هر آسمان، فلک آن را آفرید و زینتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بیار است... و تمامی ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بی‏قرار، فرود آینده و بالا رونده، و نگران کننده و  شادی آفرین را، تسلیم اوامر خود فرمود». ویژگی‏های فرشتگان فرشتگان، آفریده‏های خدایند که در آفرینش آن‏ها، شگفتی‏های بسیاری هست و  بیشتر انسان‏ها از آن آگاهی ندارند. حضرت علی علیه‏السلام در یکی از  خطبه‏های نهج‏البلاغه درباره فرشتگان می‏فرماید: «خدا، فرشتگان را در  صورت‏های مختلف و اندازه‏های گوناگون آفرید و بال و پرهایی برای آنان قرار  داد؛ آن‏ها که همواره در تسبیح جلال و عزت پروردگار به سر می‏برند و چیزی  از شگفتی‏های آفرینش پدیده‏ها را به خود نسبت نمی‏دهند و در آن‏چه از  آفرینش پدیده‏ها خاص خداست، ادعایی ندارند». در قسمتی دیگر از این خطبه  آمده است: «خدا، فرشتگان را امین وحی خود قرار داد و برای رساندن پیمان امر و نهی خود به پیامبران، از آن‏ها استفاده کرد.... گذشت شب و روز آن‏ها را  به سوی مرگ سوق نداد، تیرهای شک و تردید خلل در ایمانشان ایجاد نکرد، شک و  گمان در پایگاه یقین آنان راه نیافت، آتش کینه در دل‏هایشان شعله‏ور  نگردید، و حیرت و سرگردانی، آن‏ها را از ایمانی که دارند و آن‏چه از جلال و هیبت خداوندی که در دل نهادند، جدا نساخت». آفرینش نخستین انسان در خطبه اول نهج‏البلاغه، درباره شگفتی آفرینش نخستین انسان، آمده است: «خداوند بزرگ، خاکی از قسمت‏های گوناگون زمین، از قسمت‏های سخت و نرم، و  شور و شیرین گرد آورد. بعد آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد و با  افزودن رطوبت، چسبناک گردید که از آن، اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به  یکدیگر پیوسته آفرید. سپس آن را خشکانید تا محکم شد. بعد خشکاندن را ادامه  داد تا سخت گردید و در زمانی معین و سرانجامی مشخص، اندام انسان کامل شد. آن گاه از روحی که آفرید، در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد که  نیروی اندیشه‏ای دارد که وی را به تلاش می‏اندازد و افکاری یافته که در  دیگر موجودات تصرف می‏کند. به انسان اعضا و جوارحی بخشید که در خدمت او  باشند و ابزاری عطا فرمود که آن‏ها را در زندگی به کار گیرد. نیز قدرت  تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد و حواس چشایی و بویایی و وسیله  تشخیص رنگ‏ها و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد. خداوند، انسان را  مخلوطی از رنگ‏های گوناگون، و چیزهای همانند و سازگار و نیروهای متضاد، و  مزاج‏های گوناگونِ گرمی، سردی، تری و خشکی قرار داد». اختلاف‏های شگفت‏انگیز شگفتی‏های آفرینش آسمان، زمین، دریا و اختلاف شب و روز، و تفاوت انسان‏ها  در رنگ و نژاد و زبان، جملگی حکایت از قدرت، علم و تدبیر خالق هستی دارد که هر انسان حقیقت‏طلب را به وجود آفریننده یکتا که مظهر کامل حق و حقیقت  است، رهنمون می‏سازد. در خطبه‏ای از امیرمؤمنان علیه‏السلام آمده است: «اگر اندیشه‏ات را به کارگیری تا به راز آفرینش پی برده باشی، دلایل روشن به تو خواهند گفت که آفریننده مورچه کوچک، همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست، به  جهت دقتی که جدا جدا در آفرینش هر چیزی به کار رفته، و اختلافات و  تفاوت‏های پیچیده‏ای که در خلقت هر پدیده حیاتی نهفته است.... پس اندیشه کن در آفتاب و ماه، و درخت و گیاه، و آب و سنگ، و اختلاف شب و روز، و جوشش  دریاها، و فراوانی کوه‏ها، و بلندای قله‏ها و گوناگونی لغت‏ها و تفاوت  زبان‏ها، که نشانه‏های روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقدیر کننده را نپذیرد و تدبیر کننده را انکار کند». خفاش، پرنده شب در خطبه‏ای از امیرمؤمنان حضرت علی علیه‏السلام درباره شگفتی‏های آفرینش  خفاش چنین آمده است: «از زیبایی‏های صنعت پروردگاری و شگفتی‏های آفرینش او، همان اسرار پیچیده حکیمانه در آفریدن خفاشان است. روشنی روز که همه چیز را می‏گشاید، چشمانشان را می‏بندد و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو  می‏برد، چشمان آن‏ها راباز می‏کند.... روشنی آفتاب، خفاش را از رفتن در  تراکم نورهای تابنده‏اش باز می‏دارد و در خلوتگاه‏های تاریک پنهان می‏سازد؛ که خفاش از حرکت در نور درخشان ناتوان است. پس او در روز پلک‏ها را بر  سیاهی دیده‏ها اندازد و شب را چونان چراغی برمی‏گزیند که در پرتو تاریکی  آن، روزی خود را جستجو می‏کند و سیاهی شب، دیده‏های او را نمی‏بندد و به  خاطر تاریکی زیاد، از حرکت و تلاش باز نمی‏ماند. آن گاه که خورشید پرده از  رخ بیفکند و سپیده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن  شود، خفاش پلک‏ها بر هم می‏نهد و بر آن چه در تاریکی شب به دست آورده،  قناعت می‏کند». بال خفاش در سخنانی از امیرمؤمنان علیه‏السلام ، درباره شگفتی‏های خلقت بال‏های خفاش می‏خوانیم: «پاک و منزه است خدایی که شب را برای خُفاشان چونان روز روشن و مایه به دست آوردن روزی قرار داد، و روز را چونان شب تار، مایه آرامش و  استراحت آن‏ها انتخاب فرمود، و بال‏هایی از گوشت برای پرواز آن‏ها آفرید،  تا به هنگام نیاز به پرواز، از آن استفاده کنند. این بال‏ها همانند  لاله‏های گوش‏اند، بی پر و بدون رگ‏های اصلی، اما تو جای رگ‏ها و نشانه‏های آن را به خوبی مشاهده می‏کنی. خداوند برای خفاشان دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که درهم بشکند ونه  چندان محکم که سنگینی کند. آن‏ها پرواز می‏کنند، در حالی که فرزندانشان به  ایشان چسبیده و به مادر پناه برده‏اند. اگر فرود آیند، با مادر فرود  می‏آیند و اگر بالا روند، با مادر اوج می‏گیرند. از مادرانشان جدا نمی‏شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بال‏ها، قدرت پرواز کردن پیدا کند و  بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خویش را بشناسد. پس پاک و منزه  است پدید آورنده هر چیزی که بدون هیچ الگویی باقی مانده از دیگری، هستی را  آفرید». اعضا و جوارح ملخ امیرمؤمنان علیه‏السلام در خطبه‏ای، ضمن توجه به اعضا و جوارح مَلخ، درباره شگفتی‏های آفرینش آن، چنین می‏فرماید: «اگر می‏خواهی، در مورد شگفتی ملخ  سخن بگو که خدا برای او دو چشم سرخ و دو حدقه چونان ماه تابان آفرید، و به  او گوش پنهان، و دهانی متناسب اندامش بخشید. ملخ، حواسی نیرومند و دو دندان پیشین دارد که گیاهان را می‏چیند، و دو پای داس‏مانند که اشیا را  برمی‏دارد. کشاورزان از آن‏ها می‏ترسند و قدرت دفع آن‏ها را ندارند؛ گرچه  همه متحد شوند. ملخ‏ها، نیرومندانه وارد کشتزار می‏شوند و آن چه میل دارند  می‏خورند، در حالی که تمام اندامشان به اندازه یک انگشت باریک نیست». آفرینش مورچه امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در خطبه‏ای درباره شگفتی‏های آفرینش مورچه چنین می‏فرماید: «به مورچه و کوچکی جثه آن بنگرید، که چگونه لطافت خلقت او با  چشم و اندیشه انسان درک نمی‏شود. نگاه کنید چگونه روی زمین راه می‏رود و  برای به دست آوردن روزی خود تلاش می‏کند. او دانه‏ها را به لانه خود منتقل  می‏سازد و در جایگاه مخصوص نگه می‏دارد. در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن، بیرون آمدن را فراموش نمی‏کند. روزی مورچه تضمین  گردیده و غذاهای متناسب با طبعش آفریده شده است... اگر در مجاری خوراک و  قسمت‏های بالا و پایین دستگاه گوارش و آن چه در درون شکم او از غضروف  آویخته به دنده تا شکم، و آن‏چه در سر اوست از چشم و گوش اندیشه کنی، از  آفرینش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد. پس بزرگ است خدایی که مورچه را بر روی دست و پایش بر پا داشت و پیکره وجودش را با  استحکام قرار داد و در آفرینش آن، هیچ قدرتی او را یاری نداد و هیچ  آفریننده‏ای کمکش نکرد». رنگ‏آمیزی شگفت‏انگیز طاووس طاووس، از زیباترین پرندگان است که هر بیننده‏ای را در نگاه نخست، متوجه  رنگ‏آمیزی شگفت‏انگیز پرهای خود می‏سازد. امیرمؤمنان علی علیه‏السلام به  تشریح عظمت آفرینش طاووس پرداخته و می‏فرماید: «از شگفت‏انگیزترین پرندگان  در آفرینش، طاووس است که خداوند آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید و  رنگ‏های پر و بالش را به نیکوترین رنگ‏ها بیاراست؛ با بال‏های زیبا که  پرهای آن به روی یکدیگر انباشته شده و دُم کشیده‏اش که چون به سوی ماده پیش می‏رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می‏سازد، گویا بادبان  کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است.... اگر رنگ‏های پرهای طاووس را به  روییدنی‏های زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: دسته گلی است که از شکوفه‏های  رنگارنگ گل‏های بهاری فراهم آمده است، و اگر آن را با پارچه‏های پوشیدنی  همانند سازی، پس چون پارچه‏های زیبای پر نقش و نگار یا پرده‏های رنگارنگ  یمن است، و اگر آن را با زیورآلات مقایسه کنی، چون نگین‏های رنگارنگی است  که در نواری از نقره با جواهرات زینت شده است». ریزش و رویش پرهای طاووس امیرمؤمنان در سخنانی به بیان ریزش و رویش پرهای طاووس پرداخته و  می‏فرماید: «طاووس، چونان شکوفه‏های پراکنده‏ای است که باران بهار و گرمای  آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نیست و شگفت آور آن که هر از چند گاهی، از پوشش پرهای زیبا بیرون می‏آید و تنْ عریان می‏کند. پرهای او پیاپی فرو  می‏ریزد و از نو می‏روید. پرهای طاووس، چونان برگ خزان رسیده می‏ریزد و  دوباره رشد می‏کند و به هم می‏پیوندد، تا دیگربار شکل و رنگ زیبای گذشته  خود را بازیابد، بی‏آن که میان پرهای نو و ریخته شده، تفاوتی وجود داشته  باشد یا رنگی جا به جا بروید. اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقت کنی،  لحظه‏ای به سرخی گل، و لحظه‏ای دیگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب جلوه می‏کند. راستی! هوش‏های ژرف‏اندیش و عقل‏های پرتلاش، چگونه این همه  از حقایق موجود در پدیده‏ها را می‏تواند درک کند، و چگونه گفتار توصیفگران، به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان تواند کرد؟». زیبایی‏های گردن طاووس هر عضو طاووس، در بردارنده شگفتی‏های بسیار است. امیرمؤمنان علیه‏السلام در سخنانی درباره گردن طاووس می‏فرماید: «برفراز گردن طاووس، به جای یال،  کاکلی سبزرنگ و پر نقش و نگار روییده، و برآمدگی گردنش چونان آفتابه‏ای  نفیس و نگارین است. از گلوگاه تا روی شکمش، به زیبایی رنگ‏آمیزی شده یا چون پارچه حریر براق یا آیینه‏ای شفاف که پرده برروی آن افکندند، درآمده است. در اطراف گردنش، گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار  می‏باشد، پنداری با رنگ سبز تندی درهم آمیخته که در کنار شکاف گوشش، جلوه  خاصی دارد. کمتر رنگی می‏توان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد،  یا با شفافیت و صیقل فراوان و زرق و برق جامه‏اش، آن را جلای برتری نداده  باشد». زیبایی‏های زمین امیرمؤمنان علیه‏السلام در سخنانی راجع به زیبایی‏های زمین چنین می‏فرماید: «زمین، به وسیله باغ‏های زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرد و با  لباس نازک گلبرگ‏ها که برخود پوشید، هر بیننده‏ای را به شگفتی واداشت و با  زینت و زیورهایش، فخرکنان خود را آراست و هر بیننده‏ای را به وجد آورد.... خداوند در گوشه و کنار زمین، دره‏های عمیقی آفرید و راه‏ها و نشانه‏هایی  برای آنان که بخواهند از جاده‏های وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد»

شب و روز
  يكي دیگر از نشانه­هاي خدا اختلاف شب و روز است،(وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ)[17]  همان كم و زياد شدن و كوتاه و بلند شدنى است كه به دلیل اجتماع دو عامل از عوامل طبيعى عارض بر شب و روز مي­شود.یکی از آنها عبارتست از حركت وضعى زمين بر دور مركز خود كه در هر بيست و چهار ساعت يك بار اين حرکت انجام  می­شود و عامل دوم عبارتست از ميل سطح دائره استوايى از سطح مدار ارضى، در حركت انتقالى شش ماه بسوى شمال و شش ماه بسوى جنوب. نتیجه اين حرکت، پدیدآمدن فصول چهارگانه (بهار، تابستان، پائيز، زمستان) است.[18]
بادها
  بادها كه همان جابه­جايي هوا است، از رقيق ترين نوع آن به نام نسيم تا شديدترين قسم آن كه طوفان ناميده مي­شود. باد در تمام حالتهای خود چون حركت و سكون  جهت و مسير وزش و...، در تصرف خداي سبحان و در شمار نشانه­ها و آيات اوست. خداوند در سوره بقره آيه 164مي­فرمايد: وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ[19]، تصريف بادها به معناى آن است كه بادها را بوسيله عواملى طبيعى و مختلف جابجا می­کند. مهم‏ترين آن عوامل اين است كه اشعه نور كه از چشمه نور (يعنى آفتاب) بيرون مي­شود و در هنگام عبور از هوا، بخاطر سرعت بسيار، توليد حرارت مى‏كند در نتيجه هوا بخاطر حرارت، حجمش زيادتر و وزنش كمتر مي­شود و نمي­تواند هواى سردى را كه بالاى آن است و يا مجاور آن قرار دارد، بدوش بكشد. لاجرم هواى سرد داخل در هواى گرم شده بشدت آن را كنار مى‏زند و هواى گرم قهرا بر خلاف جريان هواى سرد بحركت در مى‏آيد و اين جريان همان است كه ما نامش را باد مي­گذاريم. نتائجى كه اين جريان   هوا بر خلاف مسير يكديگر دارد، بسيار است. از جمله آنها تلقيح گياهان و ديگري دفع   هوا نامطلوب و سومي انتقال ابر است.پس پديد آمدن باد و وزش آن هم، مانند آب چيزى است كه حيات گياهان و حيوانات و انسان بستگى بدان دارد.[20]

 

 

جهان

 

شگفتى هاى خلقت حیوان

نوزادان گربه، چشم بسته به دنیا مى آیند و مدتى نیز در این حالت زندگى مى كنند، ولى نوزادان سگ برعكس گربه ها، در لحظه تولد چشم شان باز است. این مسئله حكایت از سنجش و حسابگرى خاصى دارد. زیر شكم گربه پر از موست كه لوله هاى پستان در بین این موها نهفته است. پس اگر چشم بچه گربه در نوزادى باز مى شد، هنگام شیر خوردن، این موها به چشم هایش آسیب مى رساند. در حالى كه زیر شكم سگ در قسمت پستان، خالى از مو است و بچه سگ براى استفاده از آن با چشم باز مشكلى ندارد.

 

نكته دیگر اینكه بدن حیوانات سُم دار مانند گاو، گوسفند و اسب از نوك گوش تا بالاى سم و انتهاى دمشان از مو و پشم پوشیده شده است، مگر دو نقطه بغل دست آنها در (انتهاى بازو) كه به اندازه یك پنج ریالى خالى از پشم و موست؛ ولى در شتر و زرافه آن دو نقطه هم مو دارد. رمز این حسابگرى و حكمت كار را چنین گفته اند: هنگامى كه بچه هاى این حیوانات در شكم مادر هستند، دست ها به جلو كشیده شده و سر در بین دست ها افتاده است و درست آن دو نقطه اى كه در آنها مو نمى روید، موازى با دو گوشه دو چشم آنهاست كه مو ندارد و اگر مو مى داشت، باعث آزار و اذیت چشم ها مى شد. به همین خاطر، خداوند آن دو نقطه را از مو نپوشانده است. ولى در شتر و زرافه به حساب طول گردن آنها، سرشان مقدارى جلوتر از دست ها قرار دارد و موازى بغل دست شان نیست و چون به چشم شان آسیبى نمى رسد، زیر بغل آنها پوشیده از مو است. با این حساب، آیا شایسته نیست ما نیز از سویداى جان بگوییم: »فَتَبارَكَ اللَّهُ اَحْسَنُ الْخالِقین«.

 

(ضیاءالدین تویسركانى، اخلاق در زندگى، ص 16)

خلقت مرغان

درون تخم مرغانى كه از راه تخم گذارى به دنیا مى آیند، سه مایع وجود دارد: سفیده، زرده و نطفه. نطفه باعت پیدایش جوجه مى شود و زرده خوراك اوست تا بتواند بیست و یك روز ارتزاق كند. مقدار این مایع خوراكى به گونه اى تنظیم شده است كه در طى این مدت، جوجه دقیقه اى گرسنه نمى ماند و ذره اى از زرده تخم مرغ نیز باقى نمى ماند. در قسمت انتهاى تخم، یك قسمت خالى به چشم مى خورد كه در آن هوایى براى تنفس جوجه ذخیره شده است. به راستى كدام قدرت است كه آن مقدار هوا را درون تخم نهاده است تا جوجه براى ادامه حیات از آن استفاده كند؛ جز قدرت خداوند حكیم.

گاهى مرغان خانگى منقار خود را در دهان جوجه هاى نوزاد خویش مى نهند و مدتى همچنان بدون حركت مى مانند. بیننده مى پندارد كه این حیوان كارى بى فایده انجام مى دهد، درحالى كه این كار او از روى حساب و نقشه مهمى است

نكته دیگر اینكه، جوجه هاى مرغان خانگى، هنگام خارج شدن از تخم، با پر و بال روییده بیرون مى آیند، ولى جوجه هاى دیگر پرندگان مثل كبوتر، بلبل و گنجشك و به طور كلى مرغانى كه در هوا پرواز مى كنند، همچون قطعه گوشت قرمزى بدون پر و بال از تخم خارج مى شوند و پدر و مادر باید مدتى غذاى مخصوص به آنها بدهند و از آنها مراقبت كنند، تا پر و بالشان بروید و قدرت پرواز بیابند. این خود، از نظم و حسابى حكایت مى كند و آن اینكه مرغان خانگى نیاز به پرواز ندارند، ولى مرغان دیگر باید نیروى پرواز را به تدریج به دست آورند. بر این اساس، خداوند حكیم هم تهیه غذاى آنها را به عهده پدر و مادر نهاده و هم ابزار پرواز را از ابتدا به آنها نداده است كه خود را به رنج و زحمت بیندازند. پس آنها باید مدتى صبر كنند تا ابزار و توان كافى براى پرواز را به دست آورند.

(همان، ص 22؛ با تلخیص و تصرف.)

 

مگس

كنترل مرموز تولید مثل

یكى از موضوع هاى تأمل برانگیز هستى، كنترل تولیدمثل و جلوگیرى از ازدیاد نسل در برخى حیوانات و از سویى كمك به ازدیاد نسل در بعضى دیگر است. این مسئله، خود شاهدى است بر اثبات یگانگى و حكمت بى نظیر آفریدگار توانا و برهانى است بر نظم و حساب دقیق در عالم موجودات. این نكته مهم را مى توان در تكثیر ماهیان به خوبى بررسى كرد. نوعى از ماهى ها در حدود سه میلیون بچه به دنیا مى آورند كه با توجه به مصرف زیاد ماهى در میان مردم، از همه آنها استفاده مى شود، ولى از ازدیاد نسل حیوانات و حشراتى كه تولیدمثل آنها بالاست و فایده چندانى براى بشر و محیط زیست ندارند، جلوگیرى مى شود.

در این باره به خلقت عجیب مگس ها توجه كنیم. گفتنى است از مگس ماده، چهار بسته و كیسه خارج مى شود و در هر بسته سى عدد تخم است كه از هر تخم نیز باید مگسى متولد شود. با این حال، بنابر تدبیر خداوندى در خلقت، هم تعداد مگس ها به شدت كنترل مى شود و هم طول عمر مگس چندان زیاد نیست. مصداقى عجیب تر در هستى موجودات اینكه، مرغى به نام آكسیكلوب هنگامى كه احساس تخم گذارى مى كند، در شاخه درختى شكافى عمیق ایجاد مى كند و سپس به جمع آورى آذوقه مى پردازد. بدین گونه كه از برگ ها و شكوفه هایى كه براى تغذیه نوزادن به كار مى آید، به اندازه آذوقه یك سال آنها تهیه مى كند و در انتهاى شكاف قرار مى دهد. سپس یك تخم روى آن مى گذارد و سقف نسبتاً محكمى نیز از خمیرهاى چوب بر بالاى آن مى سازد. باز مشغول جمع آورى آذوقه و تأمین احتیاج براى نوزاد دیگر به مدت یك سال مى شود و آن را روى سقف اتاق اول قرار مى دهد و تخم دیگرى بر آن مى گذارد و بدین ترتیب، چندین طبقه را مى سازد. و بعد از پایان كار، خود مى میرد.

نطفه باعت پیدایش جوجه مى شود و زرده خوراك اوست تا بتواند بیست و یك روز ارتزاق كند. مقدار این مایع خوراكى به گونه اى تنظیم شده است كه در طى این مدت، جوجه دقیقه اى گرسنه نمى ماند و ذره اى از زرده تخم مرغ نیز باقى نمى ماند. در قسمت انتهاى تخم، یك قسمت خالى به چشم مى خورد كه در آن هوایى براى تنفس جوجه ذخیره شده است. به راستى كدام قدرت است كه آن مقدار هوا را درون تخم نهاده است تا جوجه براى ادامه حیات از آن استفاده كند؛ جز قدرت خداوند حكیم

هنگامى كه جوجگان از تخم بیرون مى آیند، در حالى كه مادر خود را قبلاً از دست داده اند، غذاى یكسال آنها موجود است و از آن استفاده مى كنند. پس از یك سال كه قدرت پرواز و زندگى مستقل را مى یابند، اولى سقف خانه خود را مى شكافد و از آن خارج مى شود، سپس دومى، سومى، چهارمى و به همین ترتیب، بقیه نیز عمل مى كنند.

 

این پرنده موجودى است كه نه او مادر را دیده و نه مادر موفق به دیدن او شده است و سۆال اصلى و عجیب اینجاست كه این حیوان ضعیف از كجا مى داند كه نوزادان او چنین احتیاجى را دارند و این آموزش ها را چه كسى به او داده است؟ آیا از مادر آموخته، مادرى كه هرگز او را ندیده و یا به تجربه دریافته است، با اینكه این عمل در طول زندگى او یك بار بیشتر اتفاق نمى افتد؛ زیرا پس از تخم گذارى مى میرد؟!

 

آیا جز این است كه این كار تنها به یك الهام غیبى و غریزى متكى است كه دست قدرت خداوند بنابرحساب و میزان و آینده نگرى دقیق، به مرغ آكسیكلوب عطا كرده است. همان خداوند حكیمى كه به هر جاندارى غریزه اى خاص بخشیده است تا نیازهاى خود را به خوبى تأمین كند؛ همان مبدأ فیاضى كه »قَدَّرَ فَهدى«.

 

(همان، صص 36 - 38)

 

 

 

نظم پس از تولد

 

زندگى حیوانات در مراحل پس از تولد نیز سراسر آمیخته با نظم و حساب است. براى مثال، گاهى مرغان خانگى منقار خود را در دهان جوجه هاى نوزاد خویش مى نهند و مدتى همچنان بدون حركت مى مانند. بیننده مى پندارد كه این حیوان كارى بى فایده انجام مى دهد، درحالى كه این كار او از روى حساب و نقشه مهمى است. در این حالت، مادر به چینه دان جوجه مى دمد تا گشاد شود و دانه هاى بیشترى را در خود جاى دهد. بر این اساس، احتمال مى رود نوزادانى كه به وسیله ماشین هاى جوجه كشى به عمل مى آیند، بر اثر نبود رسیدگى مادرانه، قدرت هضم هر دانه اى را ندارند.

 

دستگاه گوارش

 

 

 

گوارش

 

هنگام بلعیدن غذا و یا نوشیدن مایعات، نوك زبان به پشت دندان هاى بالا و كمى از سقف دهان مى چسبد، تا به راحتى، غذا یا نوشیدنى از راه گلو به طرف لوله مرى كشیده شود. البته پیش از این كار، دو عضو از دهان، مأمور زمینه سازى براى این مرحله هستند. از آن دو مأمور، یكى زبان كوچك یعنى همان پرده مخروطى شكل است كه در انتهاى حلق قرار دارد و به هنگام خوردن و آشامیدن، آن پرده از بالا به در مجرایى كه به بینى راه دارد محكم مى چسبد. دیگرى پرده اى است كه روى دریچه مجراى تنفس مى افتد و آن را محكم مى بندد تا چیزى از غذا و آب به مجراى بینى یا هوا وارد نشود. چنانچه با پدید آمدن عارضه اى مانند خنده ناگهانى، یكى از آن دو عضو مأمور كنار رود و كمى از غذا یا آب به مجراى هوا و بینى وارد شود، دو مأمور ذخیره به سرعت دست به كار مى شوند تا آن ذره غذا یا آب را خارج كنند. این دو مأمور ذخیره، یكى سرفه و دیگرى عطسه است. اولى حنجره و هوا و دومى نگهبان محافظ مجراى بینى است.

 

پس از ورود غذا به معده و شروع فعالیت هاى لوزالمعده، كیسه صفرا به تراوش مى افتد و میلیون ها غدد موجود در جدار معده و ده ها عوامل همآهنگ دیگر به وظیفه خود مى پردازند و بدین ترتیب، غذا رقیق مى گردد. در بخش انتهایى و پایین معده نیز دریچه اى است كه مرتب بازوبسته مى شود و هنگام باز شدن، مقدارى از غذاى هضم شده به روده كوچك ریخته مى شود.

 

علت ورود تدریجى غذا به روده كوچك؛ فشار نیامدن به روده باریك و جلوگیرى از پارگى آن است. پس روده كوچك با پیچ و خم هاى خود به همراه 2500 برجستگى به نام خمل در جداره خود، غذاى وارد شده را از راه روزنه هاى بسیارریزى، به خارج مى فرستد و دیگر مأموران نیز پس از تحویل، آن را در اختیار كبد قرار مى دهند.

 

كبد آن را به صورت خون درمى آورد و به مأمورانى مى سپارد تا آنها آن را به قلب منتقل كنند. سپس قلب با یك پمپاژ قوى آن را به تمام قسمت هاى بدن آدمى مى رساند و همه اعضا و جوارح از جیره اى عادلانه بهره مند مى شوند تا با سلامتى كامل به حیات خود ادامه دهند.

 

از مگس ماده، چهار بسته و كیسه خارج مى شود و در هر بسته سى عدد تخم است كه از هر تخم نیز باید مگسى متولد شود. با این حال، بنابر تدبیر خداوندى در خلقت، هم تعداد مگس ها به شدت كنترل مى شود و هم طول عمر مگس چندان زیاد نیست

 

این توزیع، در هر دقیقه 24 بار انجام مى شود و مجموع سلول هاى بدن كه از این عمل سود مى برند، بیش از ده میلیون میلیارد عددند. گفتنى است اگر كسى این عدد را بشمارد، سیصد هزار سال طول مى كشد، با این حال تعجب آورتر این است كه بندگان از قدرت و نعمت الهى سربپیچند و غافل بمانند.

 

(همان، صص 32 - 36؛ با اندكى تغییر)

 

خداوند در قرآن مجید، در هشدارى به آدمى فرموده است:

 

اى انسان چه چیز تو را در مقابل پروردگار بزرگت فریفته است كه او را نافرمانى مى كنى؛ آن چنان پروردگارى كه از ذره غیرمحسوسى تو را آفرید. پس اجزا و اعضاى تو را در حد و اندازه اى مناسب قرار داد و آن گاه اندامى معتدل به تو عطا كرد و به صورت و شمایلى تو را تركیب ساخت كه مشیت حكیمانه اش بدان تعلق گرفته بود. (انفطار: 6 - 8

 

 

 

شگفتى هاى چشم

 

چشم انسان را از دو نظر هم از نظر ساختمان و اعضاى ریز آن و هم از نظر روان شناسى مى توان بررسى كرد.

 

از دیدگاه روان شناسى، حالت هاى مختلف چشم، بیمارى و تندرستى فرد را بازمى گوید. چشم هم درون را مى بیند و هم بیرون را، یعنى وقتى با چشم به چیزى نگاه مى كنیم، از ظاهرش آگاه مى شویم، ولى اگر به چشم كسى نگاه كنیم، از درونش با خبر مى شویم. چشم، دوستى و دشمنى را نشان مى دهد و بیننده را از نیت شوم یا قصد خیر صاحب آن آگاه مى سازد. چشم هم گوینده است و هم شنونده. چشم از رضایت و خشم و نیز از قوت و ضعف خبر مى دهد و از آسودگى و دلهره پرده برمى دارد. از امید و ناامیدى مى گوید، درستى و نادرستى را روشن مى سازد، از راستگویى و دروغگویى و از سیرى و گرسنگى فرد حكایت مى كند.

 

خشکی چشم

 

 

 

قاضى تیزبین، از چشم متهم نكته هاى فروانى به دست مى آورد و بازپرس، پاسخ بسیارى از پرسش هاى خود را از چشم متهمان مى گیرد و پلیس با كلید چشم، رازهاى نهفته در دل مظنون به جرم را مى گشاید.

 

پزشك با دقت به وضعیت چشم، به نوع بیمارى انسان پى مى برد. چشم، سخن مى گوید و سخن مى شنود. گرچه وظیفه اصلى چشم ها این نیست و بشر به وسیله زبان و سخن مى تواند آن كارها را انجام دهد، ولى چشم با پذیرفتن این همه مسئولیت، بزرگ ترین خدمت ها را به بشر مى كند. پدیدآورنده بشر، از روى لطف و مهر به او، چنین ویژگى هایى را در چشم نهاده است تا آدمى در گشایش و آسایش باشد!

 

و اما آیا تاكنون به ساختمان چشم خود دقت كرده اید؟

 

سازندگان دوربین هاى فیلمبردارى براى نشان دادن دقیق رنگ ها، رنج ها برده اند و كوشش ها كرده اند، ولى هنوز آن گونه كه چشم رنگ ها را مى بیند، نتوانسته اند تصویرها را با رنگ هاى واقعى خود ثبت كنند. درحالى كه چشم انسان همواره در نگاه به اشیاى هستى، همه رنگ ها را با كیفیتى بى نظیر دریافت مى كند.

 

هرچند چشم هاى افراد بشر از لحاظ برخى ویژگى هاى ظاهرى متفاوتند، براى مثال چشم زاغ با چشم میشى فرق دارد و كبود چشم از سیاه چشم جداست، او همه را چنان ساخته است كه از نظر دید رنگ ها، هیچ گونه تفاوتى با هم ندارند و همه چشم ها و همه رنگ ها را به یك نوع مى بینند!

 

دوربین هاى عكاسى در عكس بردارى از فاصله هاى دور و نزدیك تنظیم خاصى دارند تا وضوح موضوع ها رعایت شود، ولى چشم در سریع ترین حركت مى تواند دور و نزدیك را واضح ببیند! چشم نه تنها در نور سفید مى بیند، بلكه در نور زرد، سرخ، بنفش و همه رنگ ها قدرت دید دارد، ولى دوربین هاى عكاسى از عكس بردارى در همه نورهاى رنگین ناتوانند و این به دلیل ناتوانى سازنده آنهاست. عدسى دوربین عكاسى با قدرت محدود خود، نشانه سازنده اى داناست، پس عدسى چشم با داشتن قدرتى نامحدود، از پدیدآورنده اى بسیار دانا و توانا سخن مى گوید.

 

یكى از موضوع هاى تأمل برانگیز هستى، كنترل تولیدمثل و جلوگیرى از ازدیاد نسل در برخى حیوانات و از سویى كمك به ازدیاد نسل در بعضى دیگر است. این مسئله، خود شاهدى است بر اثبات یگانگى و حكمت بى نظیر آفریدگار توانا و برهانى است بر نظم و حساب دقیق در عالم موجودات. این نكته مهم را مى توان در تكثیر ماهیان به خوبى بررسى كرد

 

دوربین عكاسى همه چیز را معكوس مى بیند، بالا را پایین و ایستاده را واژگون مى بیند، ولى چشم ما هر چیزى را همان گونه كه هست مى بیند. آیا به این فكر كرده ایم آبى كه در چشمان ماست، چگونه مایعى است كه در درجه هاى گوناگون دما، وضع خود را حفظ مى كند؛ در حرارت بالا تبخیر نمى شود و در حرارت پایین یخ نمى بندد. چه قدرت عظیمى توانسته است برخلاف قانون طبیعت و مایعات، چنین آبگونى را ایجاد كند كه در حرارت هاى گوناگون وضع خود را حفظ كند!؟

 

(سیدرضا صدر، نشانه هایى از او، صص 100 و 499)

 

شگفتى در كار قلب و كبد

آن گاه كه خون از قلب خارج مى شود، همه سلول هاى بدن از آن تغذیه مى كنند و مقدار باقى مانده با رنگى تیره، از رهگذر دیگرى به جانب قلب حركت مى كند. تیرگى رنگ آن به این علت است كه در راه بازگشت، كثافات، سمومات و گازهاى كربنیك را نیز جمع آورى مى كند. این خون ها پیش از رسیدن به قلب، در حفره هاى شش ها ریخته مى شوند. شش ها نیز در اندك زمانى با یك فشار و انقباضى و انبساط، خون آلوده را تصفیه و آن را شفاف و خالصمى سازند و آن را به قلب مى دهند و مواد كثیف و گازهاى كربنیك را از مجراى دهان و بینى به وسیله بازدم خارج مى كنند و چه شگفت آور است اگر بدانیم، در هر 24 ساعت شش ها حدود ده هزار لیتر خون را تصفیه مى كنند و به قلب مى رسانند. البته بدن آدمى به طور متوسط بیشتر از پنج یا شش ها لیتر خون ندارد، ولى بر اثر گردش مداوم و تصفیه پیوسته آن است كه در یك شبانه روز كار شش به تصفیه ده هزار لیتر خون مى رسد.

راستى اگر بنا باشد در جهان كارخانه اى تأسیس شود كه عملیات دهان، مرى، معده روده، كبد، قلب، شش، كلیه ها و دیگر عضوها را كه همه در حجمى بسیار كوچك قرار گرفته اند انجام دهد، به چه مقدار حجم و مساحت نیاز دارد؟

(اخلاق در زندگى، ص 45 - 48)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:,

|
 
{background:url('http://upload7.ir/imgs/2014-03/42176368880498725927.jpg') no-repeat center top


به وبلاگ خودتون خوش آمدید

http://upload7.ir/imgs/2014-03/42176368880498725927.jpg

 

 

مریم

 

5 ارديبهشت 1393
7 فروردين 1393
2 فروردين 1393
1 فروردين 1393
7 اسفند 1392
6 اسفند 1392
4 اسفند 1392
3 اسفند 1392
2 اسفند 1392
1 اسفند 1392

 

تفاوتهای جالب چپ دست ها وراست دستها
آموزش فال قهوه
سخت افزار نورومورفیک‌ جدید، مغز انسان را شبیه‌سازی خواهد کرد
دانستیهای جالب در مورد گیتار
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
شگفتی های خلقت
اشعار حسین پناهی
سخنان حکیمانه از بزرگان4
سخنان حکیمانه از بزرگان3
سخنان حکیمانه از بزرگان2

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق شکسته و آدرس maryam856.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





عاشقانه علیرضا
فارین
پرنیا
سروش
فوژان
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

 

ارسال دستگاه از چین به ایران
حمل از دبی
قلاده اتوماتیک ضد پارس
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

جوک و اس ام اس

نازترین عکسهای ایرانی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 73
بازدید هفته : 83
بازدید ماه : 82
بازدید کل : 42865
تعداد مطالب : 100
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

Up Page

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->